مصاحبه تشخیصی فرآیندی ساختاریافته است که درمانگر را قادر میسازد با ترکیب مشاهده دقیق و گفتوگو، به بررسی جامع وضعیت روانی بیمار بپردازد. این مصاحبه بر پایه آسیبشناسی توصیفی انجام میشود و تمرکز آن بر مشاهده عینی مشکلات بیمار است تا بتوان براساس طبقهبندیهای تشخیصی مانند DSM-5 و ICD-11، اختلالات روانی را شناسایی کرد. در مقابل، آسیبشناسی تبیینی با رویکردهایی مانند روانکاوی، به دنبال کشف علل و دلایل ایجاد بیماری است.
درمانگر در این فرآیند از ترکیبی از دانش نظری و مهارتهای بالینی بهره میگیرد. دانش شامل آگاهی دقیق از سیستمهای تشخیصی و مهارتها شامل همدلی، مشاهده موشکافانه و گوش دادن فعال است. این ترکیب به جمعآوری اطلاعات جامع از علائم شناختی، عاطفی و رفتاری بیمار کمک میکند. مصاحبه تشخیصی علاوه بر نقش تشخیصی، بستری برای ایجاد رابطه درمانی و اعتماد بین بیمار و درمانگر فراهم میکند که برای اقدامات درمانی آینده ضروری است.
اصول مصاحبه تشخیصی بر همدلی، مشاهدهگری دقیق، گوش دادن فعال و دانش کافی در حوزه آسیبشناسی روانی استوار است. هدف این مهارتها، برقراری ارتباط موثر با بیمار و تشخیصگذاری صحیح است. ارتباط موثر به بیمار امکان میدهد احساس امنیت کرده و اطلاعات بیشتری درباره وضعیت خود ارائه دهد.
همدلی، عنصری اساسی در مصاحبه تشخیصی است که به معنای تلاش درمانگر برای درک تصوری از دنیای درونی بیمار میباشد. این رویکرد باعث میشود بیمار احساس کند شنیده و درک شده است، که به تقویت رابطه و بهبود فرآیند تشخیص کمک میکند.
مصاحبه تشخیصی شامل سه مرحله اصلی است:
مرحله آغازین: ایجاد ارتباط و فضایی امن و غیرقضاوتی برای بیمار
مرحله بررسی علائم: کاوش در نشانههای بیمار با پرسشهای هدفمند براساس دانش آسیبشناسی
مرحله پایانی: جمعبندی اطلاعات، ارائه بازخورد و توضیح مراحل بعدی درمان
در این فرآیند، ابزارهای ارزیابی مانند چکلیستها و پرسشنامهها به ایجاد ساختار و شفافیت در تشخیصگذاری کمک میکنند. همچنین، تکنیکهای مشاهده برای ارزیابی رفتارهای غیرکلامی و پاسخهای هیجانی اهمیت زیادی دارند. رفتارهایی مانند حالات چهره و زبان بدن، اطلاعات ارزشمندی درباره وضعیت هیجانی بیمار ارائه میدهند که ممکن است از طریق گفتار به راحتی آشکار نشود.
در نهایت، مصاحبه تشخیصی یکی از ابزارهای بنیادین در تشخیص و درمان اختلالات روانپزشکی است که شامل ارزیابی دقیق علائم، بررسی تاریخچه روانی، و مشاهده رفتار و واکنشهای هیجانی بیمار میشود. توانایی ترکیب همدلی با تکنیکهای حرفهای بالینی، به درمانگر کمک میکند تصویر کاملی از وضعیت روانی بیمار به دست آورد و مسیر درمان مناسب را تعیین کند.